حکما دورو اطراف خودتون آدمایی رو دیدین ک ب قاعده مرگ خدای نیچه رسیدن و قید عالم غیب رو زدن؛ میگم عالم غیب چون دوست دارم اینطور بازتعریفش کنم در قالب یه واژه؛ واژهای که نمود کاملی از متافیزیک افلاطون میده و نیچه اون رو درهم کوبید.
این خیلی خوبه که آدم ب دنبال غرائضش بره و اونهارو سرکوب نکنه، یا به نوعی پا در عرصه نهیلیسم فعال بذاره و نسبت به قیدو بندهایی که اون رو ملزم به اجرا میکردن عصیان کنه و اونارو پس بزنه؛ اما اینجا یه نکته کلیدی مغفول میمونه؛ و اون اینکه آیا همه اونایی که دست به عصیان میزنن و قیدو بندِ سنت (ب معنای
تاریخ فلسفی اون) رو درهم میشکنن از چراییِ اقدامشون هم میپرسن یا نه، فقط به کاری ک ساعتی اونهارو راضی کنه بسنده میکنن؟ یا سوال دیگه اینکه، این عصیان در فضای اجتماعی آیا کارکردی داره یا نه؟
اونجور ک من از اطراف و اکناف خودم استنباط میکنم، عصیانگران که ندای مرگ خدای نیچه رو شنیدن، سوالهایی ک مطرح کردم نه تنها براشون پرابلم نیست بلکه حتی بهش نرسیدن و فقط به داشتن زمان به جای حوالتهای تاریخی، مکانمندی به جای لامکانی، لذت بردن از جزییات به جای پرداختن به کلیات و در نهایت کمینگری به جای کیفینگری بسنده میکنن؛ و حکما هم کسانی که در این اتمسفر سیر میکنن ابدا جامعه و اتفاقات اون براشون پشیزی اهمیت نداره.
من اصلا و ابدا نمیخوام در مقام وکیلمدافع مکتب افلاطونی اظهار نظر کنم، اما بیتوجهیِ اهالی نهیلیسم به دو سوال مطروحه باعث میشه که مکتب افلاطونی همچنان افسار قدرت را در دست داشته باشه و به کنش گرانی که نهایتا کنش اونها محدود به چاردیواری خانهشان میشود حکمرانی کند؛ اینکه آدم خود را محدود کند تا شاید روزی یک جایی اجر و پاداش عملش یا عذاب کا در موقعیت پسا اردیبهشت ......
ادامه مطلبما را در سایت در موقعیت پسا اردیبهشت ... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 3softvswarc بازدید : 83 تاريخ : سه شنبه 31 خرداد 1401 ساعت: 20:00